ساویناساوینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

پرنسس مامی و ددی (ساوینا)

خرید واسه ساوینای نازم

  سلام شیطون مامی.. از کارا و خریدای این ماه واست بگم.: این ماه بابایی برات یه  لوگو (خونه سازی ) خرید و دختر گل مامان هم حسابی ازش استقبال کرد و همش دست مامی و میگیره میاره میشونه که براش دیوار وخونه ............ بسازه. تازگی ها دارم رنگ زرد و باهات کار می کنم.  هر چی که رنگ زرد ه میزارم جلوت. بهت می گم ساوینا این چه رنگیه؟ می گم زرد. درسته الان نمی تونی بگی زرد ولی زود زود یاد بگیری عزیزم.   یه چیزه  دیگه که بابا جون برات خریده یه کتاب جلد سخته   که خیلی دوسشون داری . همش راجع به حیووناست با شکل هاشون و هم با شعرهای ...
8 بهمن 1390

سهل انگاری مامان حواس پرت .......

  سلام عزیز دلم . عروسک نازم. مامانی بعضی وقتا یه کارای می کنه هاااااااااااااااااااا. هفته پیش که شمال بودیم آخرین روزی که خواستیم برگردیم صبح زود بلند شدم که واست شیر و عسل درست کنم بیارم بخوری. گرم که کردم یه ذره مزه کردم ببینم داغ نباشه . یه خورده که مزه کردم دیدم مزه عجیبی میده فهمیدم که خراب شده سریع تاریخش و نگاه کردم واااااای تاریخ شیر مال ١٠ روز پیش بود بچه ها شب قبل که رفتن شیر بگیرن نگاه نکردن به تاریخش.   وااااااااااای ساوینای نازم داشتم دیونه می شدم آخه دیشب هم از همون شیر بهت داده بودم تا صبح که هیچ اتفاقی نیافتاده بود ولی داشتم هی خودم و لعنت می فرستادم که چرا اخه...
6 بهمن 1390

شگفتی های نی نی من

  وااای که چقدر شیرین شدی عروسکم . یاد گرفتی  وقتی عروسکت و می دم دستت . میگم ساوینا بوسش کن    میگیری لپش رو ماچ میکنی... میگم بابا رو بوس کن: هر جا باشه میری پیشش بوسش می کنی . نازش می کنی. میگم ساوینا نازش کن. دستت و محکم می بری روی سرش نازش می کنی. کسی ندونه انگار می زنی تو سرش. می گم ساوینا  : بشین . می شینی.   می گم ساوینا : بیا . می یای. می گم ساوینا  :  برو . میری. می گم ساوینا : گوشات کو؟ گوشات و نشون میدی می گم ساوینا : چشات کو؟ انگشتت و میکنی تو چشات. می گم ساوینا :برو تو اتاقت بازی کن. با اون چشای نازت من و نگاه می کنی به بها...
6 بهمن 1390

نهمین دندون عسلی

                                             چند روزیه که نهمین دندان شما جوونه زده  گل مامان وقتی پالیم بودیم یک دفعه بابایی فهمید.  منم که نگاه کردم. دیدم یکی از دندون آسیای کوچیک سمت چپت دراومده *** تبریک میگم *** حالا 9 تا دندون داری و لثه ها ی دیگرت هم متورم شدن  و یکی یکی شکوفه می زنن. ***به امید خدا***   ...
6 بهمن 1390

کارای یه خورده خطرناک با ساوینا

فرشته من من اومدم.......  مامان الهی قربونه قد و بالات بره . آخه تو چقدر شیطون شدی مگه یه دقیقه یه جا بند می شی مادر . مدام در حال اکتشاف محیط اطرافتی . اگه یه موقع هم جلوت را بگیریم خودت را به عقب پرت می کنی  دراز می کشی زمین . هی پات و می کوبی زمین . اینم تازه یاد گرفتی آخه این چه کاریه!!!!!!!!!!!!!!! اینم شد کار مامانی؟ من و بابا از این کارا خوشمون نمی یاداااااااااااا بله جونم واست بگه که: می ری روی ٣ چرخه ات بلند می شی وای می ایستی. منم که یهو می بینیمت و همو نطوری که قلبم از ترس تو دهنمونه  می پرم و  یواش میاریمت پایین، تو ه...
28 دی 1390

ثبت نام در پالیم

عشقم . نفسم. دنیای مامان من دوباره اومدم با خبرای خوب............. فرشته کوچولوی من صبحا وقتی از خواب پا میشی تا شب که بخوابیم مامانی خیلی باهات بازی می کنه. یه مدتی بود که بعد از صبحانه شال و کلاه می کردیم که بریم ددددد. توام که عاشقه بیرون. با چه ذوق و شوقی آمادت می کردم اینقدر حول بودیکه حتی بهم اجازه نمیدادی منم آماده شم. بعضی وقتا در حد یه قدم ساده تو خیابون بود. بعضی وقتا م سوار بر کاسکه با هم می رفتیم پارک نزدیک خونه. ولی خودت می دونی که هوام سرده . زیاد نمیشه بیرون موند. به خاطر همین من و بابایی تصمیم گرفتیم که یه مرکز بازی ببریمت . هم بازی کنی . هم اینکه نی ن...
28 دی 1390