سهل انگاری مامان حواس پرت .......
مامانی بعضی وقتا یه کارای می کنه هاااااااااااااااااااا.
هفته پیش که شمال بودیم آخرین روزی که خواستیم برگردیم صبح زود بلند شدم که واست شیر و عسل درست کنم بیارم بخوری. گرم که کردم یه ذره مزه کردم ببینم داغ نباشه . یه خورده که مزه کردم دیدم مزه عجیبی میده فهمیدم که خراب شده سریع تاریخش و نگاه کردم واااااای تاریخ شیر مال ١٠ روز پیش بود بچه ها شب قبل که رفتن شیر بگیرن نگاه نکردن به تاریخش.
وااااااااااای ساوینای نازم داشتم دیونه می شدم آخه دیشب هم از همون شیر بهت داده بودم تا صبح که هیچ اتفاقی نیافتاده بود ولی داشتم هی خودم و لعنت می فرستادم که چرا اخه نگاه نکردم عزیزم . خیلی ترسیده بودم.
مام چون می خواستییم برگردیم نمی دونستیم که باید چیکار کنیم ؟سریع خاله زنگ زد به دکتر پارمیدا. جریان توضیح داد اونم گفت که از ٦ تا ٢٤ ساعت علایم خودش نشون میده.
زن دایی هم سریع شیر و جوشوند دیدیم اصلا شیره خراب نیست. خیلی بهمون اطمینان داد که مشکلی پیش نمی یاد.
خدارو شکر این جریان به خیر گذشت .
مامی بهت قول میده که دیگه اتفاقی واست نیافته عزیز دلم.
قربونت برم من الهی