ساویناساوینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

پرنسس مامی و ددی (ساوینا)

ساوینا لحظه سال تحویل

قربونت برم من الهی گل مامان سال تحویل امسال صبح زود بود .مامانی خیلی دلش می خواست که بیدارت کنه توام سال تحویل کنار من و بابایی باشی ولی دلش نیومد که بیدارت کنه آخه تو هنوز کوچولویی . چیزی از این لحظه ها متوجه نمی شی. می دونم اگه بیدارت می کردم بی قراری می کردی فرشته نازم. اینم عکس ساوینای نازم لحظه سال تحویل:   اینم ساوینای من.. ...
28 فروردين 1391

خونه تکونی

سلام صد سلام به دختر گلمو دوستای مهربونمون که در این مدتی که ما نبودیم ما رو فراموش نکردن. یه دنیا ممنونم از همگی. ساوینای مامان خیلی وقته که به وبلاگت سر نزدم ایام عید بود و مهمون مهمون بازی ............. شیطنت های جنابعالی ............دیگه وقت برای مامانی نمی زاره که. الانم  که نگاه کردم به آخرین پستم دیدم که ٢٧ اسفند ماه آخریش بود تو سال کهنه. الان تقریبا ١٥ روز از فروردین و پشت سر گذاشتیم و شروع کردیم سال جدید و به امید پروردگار خوبو مهربونمون.... من میرم واسه خونه تکونیه وبلاگت ..........   ...
15 فروردين 1391

چکاپ این ماهت...

این ماهم به لطف خدا رفتیم پیش دکترت مامانی البته بعد ٣ ماه .تا چشت به منشی خورد گریه کردی. خانومه اومد قدو وزنت و بگیره اوه اوه یه گریه ای راه انداختی بیاو ببین. انگار اون محل تو ذهنت مونده بود. بعده ٣ ماه ؟ چی بگم؟ تا رفتیم تو اتاق دکتر اونجام واست تازگی نداشت و سریع زدی زیر گریه.دکتر تا برگه قد و وزنت و دید . ازم تشکر کرد که چقدر حواسم بهت بوده و بهت رسیدم. خدارو شکر همه چی عالی بود. عشق مامانی . یه دونه ای واسه مامان مامانی خوشحاله واست واسه سلامتیت یه بوس گنده واسه دختر نازم   ...
17 اسفند 1390

تا به این ماه.....................

  ساوینای نازم... یه سری کارایی رو  که تا ١٦ماهگی انجام دادی : نی نی ناز مامان ٤ الی ٥ تا مکعب رنگی رو روی هم می زاره. صفحه های کتاب و ورق میزنه. علاقه شدیدی به زیپ و دکمه داره .  شده ١٠ بار یه زیپی رو باز و بسته می کنه. خیلی راحت می تونه با لیوان خودش آب بخوره. خیلی به نقاشی کردن وخط خطی کردن علاقه نشون میده. درهایی که حالت پیچیدن داره باز می کنه. در انواع شیشه ها... بچه ام بلده گیتار بزنه.(البته در حد خودش) بدون اینکه بیافته میشینه و اسباب بازیهاش و از زمین بر می داره همه وسیله ها...
17 اسفند 1390

Birthday party

مهربونه مامان بازم سلام دقیقا یک هفته بعده جشن متین جان دعوت شدیم تولد علی عزیز دوست بابایی.  شانس مام تهران از شب قبل با برف سفید پوش شده بود.مام زود حاضر شدیم که یه موقع تو ترافیک خیابونا گیر نکنیم. اونجا که رسیدیم فضولی خانوم خانوما گل کرد. آخ ببخشید فضولی نه.   **کنجکاوی **. قراره مامانی کلمه درست و استفاده کنه. جونم واست بگه که شیطونی کردی حسابی.پانته آ دختر خاله پریسا هم اونجا بود با این که اونا یه خورده دیر اومدن ولی حسابی با هم دوست شدین و با هم رقصیدین.یه چیز دیگه اینقدر خوابت می یومد ولی پا به پای ما تا آخرین لحظات بیدار موندی .  یه مهمونی خودمونی بود ولی خ...
7 اسفند 1390

روز ولنتاین مبارک

ساوینای ناز مامانی یه اتفاقه دیگه این ماه روز ولنتاین بود                                    روز والنتاین (روز عشاق و یا روز عشق ورزی) مصادف با ۲۵ بهمن‌ماه (۱۴ فوریه) در بعضی فرهنگها روز ابراز عشق است. این ابراز عشق معمولاً با فرستادن کارت والنتاین یا هدیه به کسی که دوسش داری برگزار میشه. سابقهٔ تاریخی روز والنتاین به جشنی که به افتخار قدیس والنتاین در کلیساهای کاتولیک برگزار می‌شد، باز می‌گردد. من و بابایی هم ه...
7 اسفند 1390

حالا با تمام وجودم می گم دوستت دارم….

چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش می خواهم پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم خودت را نیز برای پرستش میخواهم حالا با تمام وجودم میگویم دوستت دارم…. * ساوینای ناز مامان *   ...
30 بهمن 1390

خرید از نمایشگاه کودک

امروز 5 شنبه مامانی ظهر بردمت پالیم. بعده پالیم بابائی گفت ببریمت نمایشگاه کودک توی حجاب. مامی ناهارتم با اجازتون تو ماشین خوردی و یه چرت نیم ساعته زدی و رسیدم نمایشگاه . با این که عصر بود ولی زیاد شلوغ نبود یه دید کوچولو زدیم و رفتیم خونه. یه سری اسباب بازیهای فکریم واسه دخترم خریدیم که وقتی اومدیم خونه علاقه خیلی شدیدی از خودتون در کردین. مبارکت باشه عزیزم   ...
22 بهمن 1390