ساویناساوینا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

پرنسس مامی و ددی (ساوینا)

عصرها با دخترم در پارک

1391/4/4 4:21
نویسنده : zari-darusham
1,062 بازدید
اشتراک گذاری

 

قربونه دختر نازم برم که دیگه یه پا هم پای مامانی شده و خوشحالم از این بابت که روزای خوبم با تو فرشته نازم پر می شه ...

بعضی وقتا یه کم ناهماهنگی هست بین مادر و دختر ولی خوب دیگه چه می شه کرد .اومیدوارم اونم یواش یواش درست میشه.

از وقتی که عشق جوفتمون روزای فردم میره سر کار . ما دیگه بیشتر تنها شدیم عصرا که بیدار می شی بستنی تو می خوری اونم  با چه ناز و عشوه ای .دوست دارم مدل خوردنتو . این لب و دهنتو یه جور بازو بسته میکنی .یه جور مدل میدی که من ............... می کنم.

بعدشم لباس راحت تنت می کنم یا علی ...محوطه پارک درسته یه کم تکراریه واسه من  . ولی واسه تو اینطوری نیست. تو از دور محوطه بازی و که می بینی خودت و می خوای از رو کالسکه ات پرت کنی پایینEmoticon

دوست داریش خب.

بازی بازی بدو بدو تا ١ ساعت شایدم تا ٢ ساعت. در عجبم که خستگی واست معنایی نداره . گرسنه که میشی غر غرات تازه شروع می شه. منم خب میدونم که چقدر شکمویی واست چیز میزای دارم که نوش جان کنی.

بالا رفتن از پله رو خوب بلدی. خوبم بالا میری. سر سره  و تاب و از همه چی بیشتر دوست داری.

یه فواره هم اون نزدیکیا ست که عاشق شی. تا می بینیش از ذوق زیاد شروع میکنی به  واااااع واااااااااع گفتن  آبه آبه گفتن. بعدشم حتما حتما باید بری لب حوض وایتی به آبم دست بزنی هم منو خیس کنی هم خودتو . همین جوری از خر شیطون که پایین نمی یای.

موقع برگشتن هم مثل یه خانوم خوب میشونمت رو کالسکت و بدون هیچ سر و صدایی بر می گردیم خونه.

البته مامانا میدونن که منظورم چیه    )-:

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)